|
جمعه 2 دی 1390برچسب:, :: 9:19 :: نويسنده : asal
قسمت چهارم-فصل اول بی بی گل از حرفای مربیم از تعجب خشک شده بود . نمیدونست چی بگه فقط بدون حرف امد سمت من دستمو گرفت و بردم خونه .و بعد بردم دم پنجره اتاق مامانم و بهم گفت اون مادری که به همه گفتی مرده میدونی واسه چی بیمار شده؟ اون روز تازه فهمیدم چرا مادرم اینطوری شد رازی که شش سال ازم پنهان کرد که نکنه عشقی که به پدر دارم به کینه تبدیل بشه .درست مادرم فکر میکرد واقعا برا یه لحظه تمام ذهنیتم از پدر از خوب به بد تغییر کرد .این بار دیگه از داشتن مادری مریض ناراحت نبودم بلکه افتخار میکردم به مادرم . تو همین فکرا بودم که بی بی گل بهم گفت:پاشو برو توی اتاق پیش مادرت مطمعنم خیلی دلش برات تنگ شده. اینو بی بی گل با خنده بهم گفت. عجیب بود این دفعه نه یواش سمت مادرم میرفتم نه با بیحوصلگی .اینبار بیشتر از همیشه دلم برای مادرم تنگ شده بود وقتی توی اتاقش رفتم فورا دویدم سمتش و پریدم تو بغلش با این که حرف نمیزد اما میتونستم حرفاشو ازذ پلک زدناش بخونم.
نظرات شما عزیزان:
آخي ! به شرطي كه پيج رنكت بالا باشه مي توني تو وبت هرچي كه هست در ماه چند ميليون تبليغات بدي !!! ما اين كار رو براتون انجام ميديم
www.tarank.ir سايت ما با همه سايت هاي رنك تفاوت داره ما پنجره هاي بازديد رو بزرگتر كرديم در نتيجه كد هاي گوگل سايت شما بهتر اجرا ميشن سايت هاي ديگه بيشتر الكساي شما رو بالا مي برند اما وب ما علاوه بر اون رنك شما رو هم بالا مياره امكان چت و معرفي سايت در بخش بازديد كنندگان برتر امكان گرفتن بازديد با مبايل از تفاوت هاي ديگه وب هستند همچنين در وب ما استفاده از مرورگر اكسپلورر غير ممكن هست چون اين مرورگر آمار واقعي رو ايجاد نمي كنه پس بازديد ها واقعي تر هستند مرورگرهاي ديگه چون فايرفاكس ومرورگر مبايل در صفحه اول وب هستند ممنون !
و حدس می زنم شبی مرا جواب می کنی
و قصر کوچک دل مرا خراب می کنی سر قرار عاشقی همیشه دیر کرده ای ولی برای رفتنت عجب شتاب میکنی من از کنار پنجره تو را نگاه می کنم و تو به نام دیگری مرا خطاب میکنی چه ساده در ازای یک نگاه پاک و ماندنی هزار مرتبه مرا ز خجلت آب می کنی به خاطر تو من همیشه با همه غریبه ام تو کمتر از غریبه ای مرا حساب می کنی و کاش گفته بودی از همان نگاه اولت که بعد من دوباره دوست انتخاب می کنی az bibi gol khily khosham oumad ![]()
![]() |